نحوه های ایجاد محتوا ( بخش ابتدا) – داستانِ دزدیِ کلیه با یک فنجان قهوه !

به نظر شما ایده ها جذاب متولد میشوند یا اینکه جالب ساخته میشوند ؟
ما از چه طریق می توانیم ایده هایی در ایجاد محتوا داشته باشیم که ماندگار شود ؟
{همینطور که قول داده بودیم در قسمت « مروری بر کتاب ها » ما به جای شما کتاب می خوانیم ، نت نویسی میکنیم ، ساده میکنیم و منتشر میکنیم تا اگر شما فرصت مطالعه کتاب ها را بصورت جامع ندارید این خلاصه ها را بخوانید . حتماً توصیه رایتینا این است که هر فردی خودش کتاب ها را با لذت ورق بزند و بخواند . اما این خلاصه نویسی مثل مطالعه شب تجربه است برای افرادی که به هر علت وقت نمی کنند کل کتاب را بخوانند و دوست دارند در چند دقیقه بخش ها آن را مرور کنند .
علاوه بر این، متن کتاب بصورت کلمه به کلمه ترجمه نشده است و یک برداشت آزاد از محتوای کتاب است و ما از نکات آن برای اموزش ایجاد محتوا استفاده میکنیم}
این بار در قسمت مروری بر کتاب ها در رایتینا به سراغ کتاب جالب و آموزنده Made to stick چیپ هیث و دن هیث می رویم و قسمت های آموزنده آن را برای شما خلاصه میکنیم تا در فرصت کوتاه نکته های آن را بگیرید . نکته های این کتاب می تواند در یافتن ایده هایی در ایجاد محتوا و کپی رایتینگ برای ما بسیار مفید باشد .

کتاب ایده عالی مستدام
از چه طریق ایجاد محتوایی کنیم که ماندگار شود ؟
یک داستان با هم بخوانیم:
دیوید دوست یکی از دوستان ما به خاطر نوع کارش روزهای زیادی را در مسافرت سپری میکند . او اخیرا برای سازمان در یک جسله کاری به سفری رفته بود . در روز آخر سفر قبل از پرواز چند ساعت وقت اضافی داشت و تصمیم گرفت به کافه ای برود و این مدت را در کافه سپری کند . دیوید در افکار خودش غرق بود که فردی نزدیک او شد و توصیه داد که با هم قهوه ای بخورند . دیوید در اول از این توصیه تعجب کرد اما چاره ای جز پذیرش این دعوت نداشت. آن فرد بدون لحظه ای تامل به پنل کابری رفت و با دو فنجان قهوه بازگشت . دیوید قهوه را نوشید و دیگر هیچ چیزی سپس را به یاد نمی آورد !
این تنها چیزی بود که او قبل از اینکه خودش را در وان حمام هتل پر از یخ ، گیج و منگ ببیند به یاد می آورد .
با تعجب و بی خبر از همه جا نگاهی به اطراف انداخت تا بلکه متوجه شود در وان حمام غرق در این همه یخ چه میکند ؟
یک یادداشت پیدا کرد با این مضمون :
«تکان نخور . فقط به اورژانس زنگ بزن »
دیوید تلفن همراهی که کنار میز گذاشته شده بود را برداشت و به اورژانس زنگ زد موقعیت خودش را توضیح داد . تمام انگشتانش از سرما کرخ و بی حس شده بود . فقط به حرف های مسئول اورژانس گوش میکرد . او به طرز عجیبی این موقعیت برایش آشنا بود . آغاز کرد به راهنمایی دیوید و گفت : « آقا لطفا با توجه و آرام به کمر خودتان دست بزنید آیا لوله ای از بخش زیر کمرتان بیرون زده است ؟»
او به آرامی و با ترس دستش را به پشتش برد و در عین ناباوری دید که بله لوله ای از پشتش بیرون زده است !
مسئول اورژانس گفت : « اصلا نترسید ، یکی از کلیه های شما از بدنتان خارج شده است! میبایست بدانید که در این شهر یک باند سارقین اعضای بدن فعالیت میکنند و این بار شما را هدف قرار داده اند .ماموران اورژانس در راه اند . شما فقط به هیچ وجه از جایتان تکان نخورید !
اکنون سایت را ببندید ( البته برای مطالعه بقیه مطلب دوباره باز گردید ؛-) ) و پس از یک ساعت به یکی از دوستان تان زنگ بزنید و این داستان را تعریف کنید بدون اینکه متن جلوی چشمان تان باشد . حتماً مو به مو می توانید این داستان را برای دوست تان تعریف کنید .
این داستان حتماً افسانه ای ماندگار میشود.
اکنون این داستان را با این متن مقایسه کنید :
انجمن فراگیر بصورت طبیعی خود را معطوف بازگشت بودجه می کند که می تواند بر اساس تجربیات کنونی مدل شود .عاملی که بر جریان وارده بر موسسه فشار می آورد این است که اغلب کمک کنندگان برای کسب اعتماد از پاسخگویی ، هدف گذاری و الزامات قطعی برای اهدا کردن پول وارد بازی می شوند…..
من که به شخصه حتی با از رو مطالعه این متن هم مشکل دارم چه برسد به اینکه بخواهد در ذهنم بماند و برای کسی تعریف کنم !
به نظر شما ما در ایجاد محتوا میبایست محتوایی از نوع داستان ابتدا بسازیم یا متن خسته کننده نوع دوم ؟ حتماً اگر می خواهم محتوایی که ایجاد میکنیم اثر قسمت و ماندگار باشد به خصوص در بحث تبلیغات برند و کپی رایتینگ میبایست سبک ابتدا را انتخاب کنیم .
البته این را هم فراموش نکنیم که بعضی از موضوعات در ایجاد محتوا ذاتا جذاب و عمومی تر هستند و بعضی دیگر حتماً جذاب نیستند. اما کار ما به عنوان یک ایجاد کننده محتوا این است که بتوانیم محتواهای خسته کننده و غیر جذاب را برای ویزیت جذاب کنیم .
همان طور که این روزها هم در سوشال مدیا شاهد آن هستیم چیزهایی دهن به دهن میشوند و به موضوع داغ روز تبدیل میشوند که اصلا احتمالا نه هیچ اعتباری دارند و نه اصلا کسی میداند که آنها واقعا درست هستند یا نه . و در عوض احتمالا محتواهایی را ببینیم که در عین درست بودن و عالی بودن و مفید بودن اتفاقا اصلا هیچ کسی به آنها حتی نگاه هم نمیکند .
پس بیایید انقدر تمرین ، تمرین و تمرین کنیم که بتوانیم محتوایی پرورش بدهیم که فهمیده شود ، به یاد آورده شوند ، اثری با دوام باشند و در نهایت نظر و رفتار مخاطبانمان را ویرایش دهند.
ادامه دارد ….